فهرست مطالب  اصول پایه بازی شطرنج: قسمت اول – قسمت دوم – قسمت سوم – قسمت چهارم – قسمت پنجم – قسمت ششم – قسمت هفتم – قسمت هشتم – قسمت نهم وزیر در مقابل پیاده‌ی در حال ترفیع: 1 – 2 · فیل‌های ناهمرنگ در وسط بازی: قسمت اول – قسمت دوم – قسمت سوم – قسمت چهارم – قسمت پنجم – قسمت ششم – قسمت هفتم – قسمت هشتم پوزیشن نمونه‌ای– فیل در مقابل دو رخ وزیر در مقابل رخ– آخر بازی – قسمت اول – قسمت دوم پازل:001 – 002 - 003 - 004 -005 - 006 - 007 - 008 - 009 - 010 - 011 - 012 - 013 - 014- 015  چگونه از اشتباهات فاحش بپرهیزیم: قسمت اول – قسمت دوم - قسمت سوم – قسمت چهارم کتاب: اصول شطرنج - کاپابلانکا بازی قرن هوش شطرنجی خود را بیازمایید: 1 فیلم آموزشی: پوزیشن ساودرا تاکتیک: 001 – 002 شروع بازی: دفاع آلخین
(توضيح اينکه متن ترجمه شده به لحاظ حفظ امانت همانگونه که هست ترجمه شده است و تنها مويد نظرات نگارنده مقاله مي باشد) چگونه از اشتباهات فاحش بپرهيزيم؟ نگارنده: GM Gserper مترجم: سعيد رمضاني دلايل وقوع اشتباهات فاحش: .... در بازی نمایش داده شده در دیاگرام بعدی نیز مثال ناراحت کننده ای ارائه می شود: (بازی لونفیش در برابر چخوور) استاد بزرگ شطرنج، لونفیش در کتابش آنچه را که اتفاق افتاده است توضیح می دهد. بطرز آشکاری وی می دانست که صددرصد برنده است ( یک پیاده اضافی به علاوه یک مهره آچمز بسیار وخیم در ستون جی ) . او حرکات زیادی برای برنده شدن داشت. ساده ترین آنها مبادله مهره ها در خانه جی 7 بود که منجر به پایان بازی پیاده ها با یک پیاده اضافی می شد. اما وی فکر کرد از آنجایی که سیاه کاملاً فلج شده است چرا باید عجله کرد؟ بنابراین او حرکت پوزیسیونی بی خطر را انجام داد با این قصد که از طریق حرکت سی چهار به سی پنج حمایت بیشتری از پیاده دی 6 به عمل آورد. در حقیقت بسیار دشوار بود که بتوان تصور کرد سیاه که کاملا در هم پیچیده شده بود بتواند هیچ حرکت خارق العاده ای انجام دهد. لیکن این یک علامت هشدار است! لطفاً به خاطر بسپارید که هر احساس امنیت غلطی همیشه منجر به یک اشتباه فاحش می شود! اکنون سعی کنید روشی را که سیاه کلاً وضعیت بازی را دگرگون می کند پیدا کنید! در نتیجه این حرکت استاد بزرگ شطرنج، لونفیش از بدترین اشتباه فاحش در طی تمام زندگی حرفه ای خود رنج برد! آن مسابقات، تورنمنت بین المللی مسکو 1935 بود و برد در بازی مورد اشاره او را در صدر رقابت ها نگه می داشت. در عوض پس از آن حرکت تمامی آرزوها و رویاهایش بر باد رفت و بقیه بازی ها را نیز بد بازی کرد. نبایست فکر کرد که احساس برد زود هنگام فقط زمانی اتفاق می افتد که پوزیسیونی برنده دارید. گاهی اوقات وقتی که بازی تساوی اجتناب ناپذیر به نظر می رسد، فکر می کنید که دیگر بازی تمام است در حالی که واقعاً بازی هنوز تمام نشده و در جریان است توضیح مترجم: تساوی اجتناب ناپذیرترجمه "dead draw" می باشد که موقعیت تساوی است زمانی که هیچکدام از بازیکنان شانس واقعی برای برد ندارند. این تساوی گاهی به موقعیت هایی اشاره می کند که که در آن برد برای بازیکنان غیرممکن است مثلا در موقعیت مهره های ناکافی برای مات یا زمانی که موقعیت ساده ای که فقط زمانی به برد یک نفر منجر می شود که طرف مقابل مرتکب اشتباه فاحش شود این نوع تفکر ساده انگارانه برای یک استاد بین المللی جوان رخ داد. شاید شما بپرسید چرا من اینقدر مطمئن هستم که این بازیکن چنین تفکری داشته است؟ بسیار خوب، علت این است که آن تازه کار خودم بودم! در حین یک بازی من وضعیت بسیار بدی داشتم(احتمالاً می باختم). سپس حریفم چند اشتباه مرتکب شد و نهایتاً من توانستم به یک موقعیت تساوی خیلی راحت برسم.(دیاگرام بعدی را ملاحظه نمایید). این موقعیت آن چنان مساوی بود که حتی اگر سیاه هر دو پیاده اش را از دست دهد باز هم بازی مساوی است چرا که سفید هیچگاه نمی تواند پیاده اش را ارتقا دهد چرا که فیلش یک فیل غیرهمرنگ است سیاه به راحتی یک سد در خانه های سیاه ایجاد می کند و فیل سفیدروی سفید کاملاً بلااستفاده می گردد. هم من این موضوع را می دانستم و هم حریفم که استاد بزرگ شطرنج آسیف بود. برخی اوقات از این که حریفتان در یک موقعیت کاملا بازنده به جای واگذار کردن به بازی ادامه می دهد یا زمانی که موقعیت کاملا برابر است و به جای دادن پیشنهاد مساوی باز بازی می کند کفرتان در می آید. اما من به دو دلیل در این مورد خاص اصلاً کفری نبودم. اول اینکه می توانستم درک کنم که حریفم کاملاً از برد در پوزیسیون وسط بازی آنچنانی ناامید شده بود. ضمن اینکه شما نمی توانستید از کنستانتین آسیف به هر دلیلی عصبانی شوید. او یکی از بهترین افرادی بود که من تا بحال ملاقات کرده بودم. بنابراین من فقط بازی می کردم، گذشت زمان را دنبال می کردم و هر لحظه منتظر بودم که وی پیشنهاد مساوی دهد. در نتیجه من بدترین اشتباه فاحش دوران زندگی ام را مرتکب شدم. تقریباً هر حرکتی منجر به تساوی می شد، ولی من راهی برای باختن پیدا کردم! نتیجه گیری خیلی راحت است: تا زمانی که بازی در جریان است مهم نیست که پوزیسیون کاملاً برنده است یا یک موقعیت تساوی اجتناب ناپذیر. هرگاه به انتظار واگذار کردن حریفتان در یک موقعیت کاملا بازنده یا پیشنهاد مساوی در یک پوزیسیون تساوی اجتناب ناپذیر نشستید، مطمئن باشید که در آستانه ارتکاب یک اشتباه فاحش ابلهانه قرار دارید. این ضرب المثل مسخره که بازی تمام نیست تا زمانی که تمام شود باید اولین چیزی باشد که در ذهنتان می گنجانید حتی اگر در یک موقعیت برنده قرار دارید. شما این را هم می دانستید! اینطور نیست؟ ادامه دارد ...
reza7979 1 day ago
اصول پایه بازی شطرنج تهیه کننده: استاد رزمجویی قسمت نهم اصل 36 - رخ ها را به عرض هفتم یا هشتم منتقل نمایید حضور رخ در عرض هفتم برتري محسوب می شود ، نه فقط به این دلیل که تهدیدي براي پیاده ها محسوب می‌شود بلکه موجب محدودیت در وضعیت شاه حریف و ایجاد مات می شود اصل 37 - رخ ها را در عرض هفتم دوبل نمایید اشغال عرض هفتم توسط دو رخ تهدیدي بسیار خطرناك محسوب می شود، چرا که موجب بیشترین انفعال براي حریف می گردد. فشار بسیار زیاد بر پیاده هاي پایه و امکان انجام تم هاي مختلف تاکتیکی؛ این برتري اغلب منجر به برد می شود اصل 38 - همیشه لازم نیست پیاده را به وزیر ارتقا داد در بعضی بازي هاي آماتور ي، وزیر شدن خودبخود یک پیاده منجر به تساوي می شود. دقت در ارتقاي پیاده به کدام سوار و در نظر گرفتن بیشترین کارایی از نکات مهم این عملیات تلقی می شود  اصل 39 - اسب ها را نزدیک به مرکز نگه دارید اسب ها بیشتر از هر سواري نیازمند نزدیکی به مرکز هستند .اولا در مرکز 8 خانه را کنترل می کنند و در جاي خود 3 خانه. همچنین از آنجا که اسب نیازمند 4 حرکت است تا عرض صفحه را طی کرده و از یک سمت به سمت دیگر منتقل شود اگر در مرکز باشد با 2 حرکت این انتقال را انجام می دهد اصل 40 - رخ ها را باید هر چه سریعتر به ستونهاي باز یا نیمه باز برد در اثناي گشایش رخ ها آخرین سواري هستند که گسترش می یابند چرا که تاثیر تاکتیکی آنها زمانی است که در ستون باز یا نیمه باز قرار گیرند. معمولا خانه هاي ایده آل براي رخ ها عبارتند از e1، d1 و c1 برای سفید و e8، d8 و c8 برای سیاه. رخ ها از این خانه ها می توانند به مرکز فشار آورده و از عرض آخر دفاع کنند . اگر چه می توان رخ را براي دفاع در ستون دوم قرار داد و در آن واحد از خواص هجومی آن نیز استفاده برد با ما همراه باشید Iranian Chess School
اصول پایه بازی شطرنج تهیه کننده: استاد رزمجویی قسمت هشتم اصل 31 - اسب بهترین سوار براي بلوکه کردن پیاده ي رونده به شمار می رود توانایی اسب در پریدن از روي مهره ها موجب می شود به عنوان بهترین سوار براي بلوکه کردن پیاده هاي رونده مورد استفاده قرار گیرد، چرا که محدوده فعا لیتش با پیاده هاي خودي کم نمی شود . فیل دومین سوار مناسب براي این کار می باشد مخصوصا اگر قطر ستون هاي مجاور باز باشند اصل 32 - اکثریت پیاده اي فاصله دار از شاه حریف برتري محسوب می گردد اکثریت پیاده اي زمانی اتفاق می افتد که یک بازیکن پیاده هاي بیشتري در یک سمت داشته باشد . به عنوان مثال 2 در مقابل 1یا 3 در مقابل 2 پیاده و یا بیشتر. در بیشتر مواقع اکثریت پیاده اي منجر به برتري فضا می گردد. در صورتی که پیشروي پیاده ها بدرستی انجام شود به تولید یک پیاده ي رونده منجر شده که این مهم ترین برتري این پیاده ها تلقی می شود اصل 33 - حمله اقلیت وقتی یکی از طرفین از اکثریت پیاده اي در یک سمت برخوردار است طرف دیگر می تواند دست به حمله ي اقلیت بزند این حمله شامل راندن پیاده و اجبار حریف در تعویض است و در نهایت در اختیار گذاشتن تنها یک پیاده ي ایزوله یا عقب مانده براي حریف است اصل 34 - از تعویض هاي غیر ضروري دوري کنید به طور کلی در حالات زیر باید تعویض نمود: · وقتی حریف از ابتکار عمل برخوردار است · وقتی وضعیت، محدود و فضا بسته است · تضعیف ساختار پیاده اي حریف · در شرایط برتري مهره · تعویض یک سوار ضعیف با سوار فعال حریف · ساده سازي وضعیت و رسیدن به یک آخر بازي مطلوب · حذف مهره ي با اهمیت دفاعی حریف اصل 35 - ارزش مهره به وضعیت و موقعیت آن است ارزش یک سوار در تعداد خانه هایی است که می تواند کنترل کند، چرا که تهدید بیشتري نیز براي حریف در اختیار خواهد داشت. یک سوار با موقعیت خوب از یک سوار معادل با وضعیت نامناسب بسیار برتر است . به طور کلی یک سوار با موقعیت خوب از شرایط کیفی زیر برخوردار است : محفاظت شده است، تحرك بالایی دارد، براحتی مورد حمله قرار نمی گیرد، توسط سوارهاي دیگر حمایت می شود و به سوارها یا پیاده هاي حریف حمله می کند با ما همراه باشید Iranian Chess School
alirezafathii62 Feb 18, 2024
پوزیشن ساودرا یکی از مشهورترین پوزیشن‌های آموزشی در آخر بازی شطرنج می‌باشد. که در آن سفید تنها یک پیاده دارد و سیاه تنها یک رخ؛ ولی هدف سفید ارتقاء دادن پیاده برای پیروزی است و هدف سیاه گرفتن پیاده. دیدن این فایل آموزشی برای تمامی علاقمند شطرنج توصیه می‌گردد سطح آموزشی: متوسط زبان: فارسی ارائه‌ای از شطرنج افیدwww.afidchess.ir مشاهده فیلم آموزشی
با سلام، برتری قوا خصوصاً در آخر بازی، نمود بیشتری دارد ولی گاهی به رغم برتری قوا پیروزی ممکن نیست. پوزیشن زیر را بعنوان یک پوزیشن نمونه بخاطر بسپارید.
javadmahdian20 Nov 9, 2023
سلام به همه دوستان، توجه شما را به قسمت دوم آخر بازی وزیر و رخ جلب میکنم (لینک قسمت اول) به نمودار زیر توجه کنید. این پوزیشن از لحاظ قوا فرقی با پوزیشن قسمت قبل ندارد، اما آرایش نیروها متفاوت است. اگر نوبت حرکت با سیاه باشد، میتواند بازی را مساوی کند. رخ در ستونهای f,g,h دائماً کیش میدهد. اگر شاه سفید به ستون e برود، سیاه رخ را در e7 میگذارد و وزیر سفید را میگیرد. اگر شاه سفید به h6 برود تا سیاه دیگر نتواند کیش بدهد، سیاه با رخ در h7 کیش میدهد؛ زیرا درصورت گرفتن رخ، بازی پات میشود. اگر شاه سفید خود را به f6 برساند، سیاه در g6 کیش میدهد و باز هم بازی مساوی می‌شود. چرا این بازی مساوی می‌شود؟ علت، موقعیت نامناسب وزیر در e6 است. وزیر سفید خواسته است شاه سیاه را محدود کند، اما شاه سفید از صحنه نبرد دور مانده است. بهتر است مهره ها را با هماهنگی یکدیگر وارد صحنه‌ی نبرد کرد. در همین دیگرام، اگر نوبت حرکت با سفید باشد، میتواند وزیر را از e6 حرکت دهد (مثلاً Qd6+) و شاه خود را از طریق h6 نزدیک کند. با ما همراه باشید Iranian Chess School
kingcomehere Sep 4, 2020
روایتی متفات به قلم دکتر فرانک بردی: بازی قرن همه ما "بابی فیشر" را می شناسیم،و همه می دانیم که او چه انقلابی در شطرنج در سطح جهانی به وجود آورد.همه ما واقفیم هنگامی که فیشر تنها ۱۴ سال بیشتر نداشت، یک بازی هیجان انگیز را با قربانی وزیر و خلق یک مات اجنتاب ناپذبر بر بوم شطرنج جاودانه ساخت."هانس کوخ" کسی که داوری آن بازی تاریخی را عهده دار بود به آن لقب "بازی قرن" داد.این بازی جاودان، نسل به نسل مورد تحسین و تفسیر مشتاقان شطرنج قرار گرفته است.مقاله ای که پیش رو دارید، بیانگر این بازی تاریخی و حواشی آن است ،هر چند در گذشته این بازی مورد تفسیر و بحث فراوان قرار گرفته اما شنیدن دیگر باره داستان بازی قرن و اینبار از زبان "فرانک بردی" از هم کیشان "بابی فیشر" فقید در کتابی به نوشته وی و تحت عنوان "پایان بازی،صعود و سقوط فیشر" به ما امکان می دهد تا به خوبی با آن روز تاریخی ملموس باشیم. "پایان بازی،صعود و سقوط بابی فیشر، اعجوبه درخشان آمریکایی تا مرز جنون" نوشته: فرانک بردی(۴۰۲ صفحه) بازی قرن به قلم "فرانک بردی" برگرفته از بخش سوم کتاب "پایان بازی" با عنوان "در مقام خدای خدایان" عصر یک روز پاییز برگ ریزان، اکتبر ۱۹۵۶ ،پسرکی ۱۳ ساله در حالی که با توان فراوان برگهای پاییزی را در طول خیابان در می نوردید به پله های قرمز رنگ باشگاه شطرنج "منهتن" رسید. پله ها را دو تا یکی بالا رفت و به سالن اصلی راه یافت،این اولین باری نبود که "بابی فیشر" نوجوان، به این مکان پای می گذاشت.در حقیقت او بیشتر اوقاتش را در این مکان سپری می کرد و به آن تعلق خاطر داشت و در حقیقت آن شب برگی از تاریخ شطرنج زندگیش را در این مکان نگاشت. باشگاه شطرنج "مارشال" واقع در خیابان دهم و مابین ورودیهای پنجم و ششم قرار داشت و یکی از جذایترین بناهای "منهتن" بود که در سال ۱۸۳۱ بنا شده بود و در سال ۱۹۳۱ توسط گروهی از هواداران متمکن شطرنج که در بین آنها یکی از روزولتها قرار داشت برای "فرانک جیمز مارشال" قهرمان ۲۷ ساله شطرنج آمریکا خریداری شده بود و او در این مکان همراه با خانواده اش زندگی می کرد و در اینجا به بازی، تدریس و سازماندهی تورنمنتهای شطرنج می پرداخت.در دو طرف خیابان خانه هایی باشکوه که پنجره هایشان با گلهای مختلف تزیین شده بود قرار داشت که در بین آنها یک پانسیون اختصاصی جلب نظر می کرد."بابی فیشر" در این مکان احساس می کرد که در قرن نوزدهم زندگی می کند. بسیاری از اساتید معروف جهان از این مکان دیدن کرده بودند و این مکان انعکاسی از بازیهای افسانه ای،پیکارهای حماسی،پیروزیهای سخت،و شکستهای دل شکن است.در حقیقت باشگاه شطرنج "منهتن" واقع درضلع شمالی بلوک 49 ،باشگاهی بی همتا در ایالات متحده بود.در برگزاری مسابقات تیمی این باشگاه معمولاً در الویت قرار داشت. این باشگاه همانند باشگاه افسران بریتانیا خوش ساخت بود.با پرده های مخملین،چندین شومینه دیواری و میزهای از جنس بلوط که لامپهای از جنس آلیاژ برنج بر آن نور افشانی می کرد.در این محل بود که قهرمان کوبایی شطرنج جهان،"خوزه رائول کاپابلانکا" آخرین نمایش بازی همزمان را انجام داده بود و "آلکساندر آلخین" برای بازدید و شرکت در مسابقات سریع حضور به هم رسانیده بود.اساتید بین المللی با استعداد زیادی در اینجا کنفرانسهای آموزشی درمورد تئوری شطرنج را برگزار کرده بودند و برگزار می کردند."مارسل دوشامپ" از هنرمندان عرصه بازیگری در خیابان مشرف به این باشگاه زندگی می کرد و یکی از اعضای فعال این باشگاه به شمار می رفت."سینکلر لوییس" از برندگان جایزه نوبل در این باشگاه تدریس می کرد.اگر بخواهیم نمایی از یک باشگاه شطرنج ایده آل را ترسیم کنیم ،باشگاه شطرنج "منهتن" سزاوار انتخاب بود. حسی همراه با ادب و وقار در این باشگاه حتی در نحوه پوشش اعضای آن حکم فرما بود.اما "بابی" با آن تی شرت ساده و شلوار چروکیده و کفشهای کتانی موجبات عصبانیت "کارولین مارشال" بیوه "فرانک مارشال" و روسای پر سابقه این باشگاه را فراهم می کرد.حتی در موارد متعددی "بابی" را به دلیل نحوه پوشش و تهدید به اخراج از باشگاه کرده بودند، اما او به آنها محلی نگذاشته بود. "بابی" در آن شب پاییزی از ماه اکتبر سال ۱۹۵۶ ،برای بازی در دور هفتم مسابقاتی تحت عنوان یادبود "رروزنولد" به باشگاه آمده بود.نام این مسابقات نشات گرفته از نام پشتیبان مالی مسابقات "لسینگ جیمز روزنولد" که یک مجموعه دار اشیاء هنری و از طرفداران شطرنج بود."بابی فیشر" به عنوان قهرمان جوانان آمریکا که چندی پیش به دست آورده بود، به مسابقات "روزنولد" دعوت شده بود.این مسابقات اولین تجربه او در کنار اساتید بزرگسال بود.اساتیدی که در میان شطرنجبازان ایالات متحده بالاترین درجه بین المللی و سابقه را دارا بودند و حضور آنها در باشگاه "منهتن" برای هواداران شطرنج هیجان انگیز می نمود.حریف آن شب "فیشر" دانشجوی مودب و موقر پروفوسرای دانشگاه ،"دونالد بیرن" بود که عنوان استادی بین المللی و قهرمانی مسابقات آزاد آمریکا را در کارنامه داشت."بیرن"به طرز وحشت انگیزی،سبکی تهاجمی داشت."بیرن" 25 ساله با آن موهای سیاه و ظرافت در کلام و پوشش به صورت تغییر ناپذیری سیگاری در بین انگشتان داشت.دستانش را در هنگام بازی به صورتی بلند در هوا می چرخاند و آرنج دستهایش را بر روی میز قرار می داد و این مشخصه ها رفتاری از او ژستی اعیانی در ذهن متبادر می ساخت. "رجینا" فرزندش را تا باشگاه همراهی کرد و پس از اینکه بازی آعاز شد برای بازدید به یک کتابفروشی بزرگ با میلیونها کتاب در مجاورت باشگاه رفت ،چرا که به طور معمول بازی "فیشر" چندین ساعت به طول می انجامید. گفتنی است که "فیشر" تا دور هفتم هیچ بردی نداشت اما سه تساوی کسب کرده بود و هر دور در رویارویی با اساتید و کسب تجربه از آنها، قدرتمندتر از دور قبل بازی می کرد.در مسابقات شطرنج ،بازیکنان در تعیین رنگ مهره نقشی ندارند و این برگزار کنندگان هستند که رنگ مهره را با توجه به ضوابطی انتخاب می کنند.در هر دور بازیکنی که با مهره سفید بازی می کند،در دور بعد با رنگ مهره مخالف، یعنی سیاه دست به مهره می شود و مهره سفید آغاز گر بازی است.سفید به همین دلیل دارای برتری جزئی است چرا که دست بالا را در پیاده کردن آمادگیهای قبل از بازی دارد.متاسفانه در بازی با "بیرن"،" فیشر" سیاه بود. "فیشر" با مطالعه بازیهای حریف در کتب و نشریات مختلف تا حدودی از سبک بازی و استراتژیهایی که به کار می برد آگاهی داشت.در آن شب "فیشر" دست به گشایشی غیر معمول زد.غیر معمول هم برای حریف که با آن مواجهه بود و هم برای "فیشر" که تلاشی مضاعف را برای اداره بازی می طلبید."فیشر" در این بازی دفاعی را به کار گرفت که با عنوان دفاع گرونفلد می شناسیم. هر چند "بابی" قواعد کلی این دفاع را می دانست اما از ریزه کاریها و پیچیدگیهایی استادانه این گشایش آشنایی نداشت.استراتژی کلی این دفاع بر این مبنا استوار است که سیاه اجازه می دهد تا سفید خانه های مرکزی را با مهره هایش اشغال نماید، تا در زمان مناسب به این لشکر پیاده ای آسیب پذیر حمله نماید و برتریهایی را کسب کند.در ادامه "فیشر" از ادامه کلاسیک بازی منحرف شد و با پیشرفت بازی به راهی ناشناخته پای گذاشت.اما شانس با "بابی" یار بود! به خاطر اینکه "بابی" ترتیب حرکات را حفظ نکرده بود و در هر وضعیت مجبور به صرف زمانی بیشتر برای پیدا کردن بهترین ادامه بازی بود به همین دلیل خیلی زود در تنگی وقت گرفتار شد.به شدت عصبی بود،ناخنهایش را می جوید،با موهایش بازی می کرد،گاهی اوقات زانوانش را تا می کرد،بر روی میز خم می شد،آرنج دستانش را بر روی میز می گذاشت و گاهی یک دستش را و گاهی دست دیگرش را بر روی چانه اش جابجا می کرد."بیرن" در این مسابقات "ساموئل رشوسکی" از اساتید با سابقه و قدرتمند ایالات متحده را شکست داده بود و به همین دلیل سایر بازیکنان بر تواناییهای او حساب ویژه ای باز کرده بودند.هر چند "بابی" در رویارویی با او وحشت زده نبود اما آرام و قرار هم نداشت. بابی فیشر ۱۵ ساله در کنار دوستدارانش تماشاچان به تدریج دور میز مسابقه حلقه می زدند.گاهی اوقات "بابی" از سر جایش بلند می شد و به اتاقی که در پشت سالن برای استراحت در نظر گرفته شده بود نگاهی می انداخت، او بایستی با سر و صداها هم مقابله می کرد.آن وضعیت بر تمرکزش تاثیر گذاشته بود.به طور طبیعی در اینگونه مسابقات افرادی هستند که بدون دعوت در کنار میز مسابقه نشسته اند و در صورتی که شما از این وضعیت رنج می برید و بخواهید به آنها اعتراض کنید این موجبات دلخوری آنها را فراهم می کند و یک توهین بزرگ به شمار می رود.اما "فیشر" اعتراض داشت.او همچنین از گرمای تابستان سرخپوستی "منهتن" و از فشار ازدحام تماشاچیان که دور میز جمع شده بودند، بشدت رنج می برد.این شکایات "فیشر" به گوش برگزار کنندگان مسابقات رسید اما آن شب برای انجام هر تغییری دیر بود.سال بعد مسوولان باشگاه، سالن مسابقات را به اولین دستگاه تهویه هوا مجهز نمودند. با وجود این شرایط آزار دهنده "بابی فیشر" از روی بازی سر بر نمی داشت.نکته شگفت انگیز اینکه او پس از سپری شدن تنها 11 حرکت به طور سحر انگیزی به برتریهای پوزوسیونی دلخواه دست یافت.پس از آن به یکباره "بابی" اسبش را در خانه ای گذاشت که زیر ضرب مهره های حریف قرار داشت."او دارد چه می کند!؟" این جمله را یکی از تماشاگران گفت."این یک حرکت اشتباه و یا یک قربانی است؟".همانطور که تماشاچیان موشکافانه وضعیت را بررسی می کردند دامی که "فیشر" برای حریف گسترده بود آشکارتر می شد.با آنکه عمق این حرکت چندان مشخص نبود اما حیله گری در آن موج می زد.شاید این یک حرکت هوشمندانه و درخشان به شمار می رفت."بیرن" از گرفتن قربانی خودداری کرد.داور بازی این جنب و جوش را که "فیشر" با انجام این حرکت بی باکانه به وجود آورده بود، چنین شرح می دهد:"پس از این حرکت "فیشر"، همهمه ای در بین حاضرین در سالن به گوش می رسید و جمعیت چنان به صفحه بازی چشم دوخته بودند که انگار تعدادی ماهی به یک حفره در یخ می نگرند". جمعیتی دیوانه کننده دور میز حلقه زده بودند و این برای "فیشر" رنج آور بود."من به اهمیت این بازی واقفم".این جمله را "آلن کافمن" یکی از اساتیدی که بازی را مورد مطالعه قرار داده است می گوید و ادامه می دهد:"این یک بازی حساس بود و به همین دلیل همه تماشاچیان محو تماشای آن بودند.این وضعیت فوق العاده بود، بازی و جوانی فیشر یک ترکیب شکست ناپذیر را تشکیل داده بودند." در ادامه بازی، "فیشر" تنها ۲۰ دقیقه زمان برای انجام ۴۰ حرکت اولیه و پشت سر گذاشتن کنترل زمانی اول در اختیار داشت.اما او تنها ۱۶ حرکت انجام داده بود.سپس "فیشر" با بینشی عمیق به این نکته پی برد که امکاناتی فوق العاده برای بر هم زدن قاعده بازی پیش رو دارد.اگر اجازه دهد که "بیرن" وزیرش را از صفحه خارج کند، چه اتفاقی می افتد؟" وزیر قدرتمندترین مهره بازی به شمار می رود.به طور طبیعی از دست دان وزیر به فلج شدن بازی می انجامد.اما در صورتی که در این وضعیت "بیرن"، وزیر "فیشر" را می گرفت، چه اتفاقی می افتاد؟ آیا به آسیب پذیر شذن وضعیتش و کم شدن نیروی تهاجمی برای حمله به نیروهای باقیمانده "فیشر" می انجامید و یا به کم شدن توان دفاعی خودش منجر می شد؟ در تصویر بالا تنها عکس فیشر را در طول" بازی قر"ن نشان می دهد.به طور غیر باوری این تصویر او را در هنگام بررسی وضعیت قبل از قربانی وزیر نشان می دهد.این تصویر در صفحه ۱۱ از نشریه لیما در تاریخ ۱۲ فوریه ۱۹۵۷ منتشر شد و بعدها در نشریه هاموند تایمز در ۲۴ فوریه ۱۹۵۷ انتشار یافت اجرای این طرح به تدریج در "فیشر" قوت گرفت.در ابتدا به صورت غریزی و در ضمیر ناخود آگاهش شکل گرفت. این فکر همانند یک تصویر در یک روزنه کوچک دیده شد و به تدریج این روزنه، وسعت یافت و همانند یک چشم انداز کامل و روشن در او متبلور شد.با اینکه "فیشر" از تمامی نتایج حاصل از قربانی وزیر یقین حاصل نکرده بود، اما با این حال این طرح، او را درگیر خود کرده بود. اگر "بیرن" قربانی وزیر را نمی پذیرفت، چه می شد."فیشر" آن را به دقت تخمین زد و در آخر به این نتیجه رسید که در صورت نپذیرفتن قربانی، حریف بازنده میدان خواهد بود."بیرن" قربانی را پذیرفت و با اینکه از لحاظ تئوریکی در این لحظه از بازی بازنده بود اما تا پایان بازی راهی طولانی در پیش بود.زمزمه هایی در بین تماشاچیان شنیده می شد."چنین چیزی غیر ممکن است،بیرن دارد به یک پسر بچه ۱۳ ساله می بازد". "بیرن" وزیر را گرفت."بابی" در این لحظات به زمزمه تماشاچیان که به سختی قابل شنیدن بود، گوش سپرده بود.سپس حرکت بینا بینی را انجام داد. این حرکت همانند تیری زهر آلود بر پیکره حریف فرود آمد.بابی به سختی در انتظار پاسخ حریف ماند. دیگر از آن معصومیت بازی فیشر خبری نبود، او حالا می توانست نتیجه پیروزمندانه کارش را ببیند، شاید چیزی در حدود بیست حرکت آینده را. "فیشر" با سرعت به حرکات حریف پاسخ می داد و در همان حال نمی توانست احساساتش را پنهان کند، همانند یک بودای با وقار به نظر می رسید.یکی پس از دیگری حرکاتش را همانند تیرهای زخمدار بر پیکره حریف شلیک می کرد. در چهل و یکمین حرکت و پس از نزدیک به ۵ ساعت بازی، "بابی" به آرامی رخش را با دست راست و لرزانش در جلوی شاه عریان و بی دفاع حریف قرار داد و گفت:"مات". حریف دوستداشتنی اش بلند شد و دستش را دراز کرد ،هر دو بازیگن دست دادند.هر دو بازیکن لبخند بر لب داشتند."بیرن" با آنکه می دانست نتیجه بازی را از دست داده است اما به خوبی پی برده بود که یکی از بزرگترین بازیهایی که تا به آن موقع انجام شده بود را باخته است و این بازی در تاریخ شطرنج جاودانه شد.چند نفری دست زدند و این بیشتر به خاطر این بود که هنوز در چند میز، بازیکنان در حال بازی بودند،غافل از اینکه در چند قدمی آنها یک بازی همیشه جاودان به انجام رسیده است.آنها نگران نتیجه بازی خود بودند.آن هنگام، نیمه شب بود."هانس کوخ" داور بازی که یک بازیکن بین المللی و تئوریسینی قابل بود، بعدها این بازی را پر معنی و مهم ارزیابی کرد. "شاهکاری از بازی ترکیبی توسط پسر بچه ای سیزده ساله در برابر استادی شایسته به ثمر رسیده است.این بازی به عنوان بهترین بازی در تاریخ بازیهای شگفت انگیز شطرنج به شمار می رود.آنچه فیشر انجام داد یک شاهکار شگرف است." این بود داستان بازی قرن ،عنوانی که "هانس کوخ" بر آن نهاد. تصویر فیشر بر صفحه اول شماره دسامبر نشریه "چس ریویو بازی "بابی" در نشریات و کتب مختلف در آمریکا و سرتاسر جهان منتشر شد.استاد بزرگ "یوری آورباخ" در کنار سایر هم قطارانش، توجه ویژه ای به این بازی در شوروی سابق مبذول نمودند."من پس از بررسی بازی به این نتیجه رسیدم که این پسر به طرز فوق العاده ای با استعداد است".نشریه تخصصی شطرنج بریتانیا تصویر "فیشر" را در صفحه اول منتشر نمود و نوشت:"آنچه بابی در این بازی به نمایش گذاشته است ،سرشار از عمق و درخشانی است".نشریه شطرنجی "زندگی شطرنج" در مورد این پیروزی "فیشر" با تیتری کوتاه اما پر معنی نوشت:"اعجاب انگیز". بازی قرن در طول ۵۰ سال گذشته توسط افراد زیادی مورد بخث و بررسی فراوان قرار گرفته است.شاید این بازی به عنوان بخشی از قواعد شطرنج تا سالها مورد توجه باشد.در قیاس با بازیهای درخشان تاریخ ،این بازی را می توان درتقابل با پیروزی درخشان "فرانک جیمز مارشال" در مقابل "لویتسکی" قرار داد که این بازی را با قربانی درخشان وزیر به سود خود خاتمه داده بود و موجب شد تا تماشاچیان آن بازی" به خاطر این پیروزی بزرگ، صفحه شطرنج را طلا باران کنند.نظرات فروتنانه "فیشر" پس از این بازی، خواندنی است"من تنها حرکاتی را که فکر می کردم بهترین هستند، انجام دادم و فکر می کنم در این بازی شانس یارم بود." "دیوید لاوسون" ۷۰ ساله با آن لهجه اسکاتلندی- بریتانیایی اش، یکی از تماشاچیان آن شب بود.او پس از بازی "رجینا و فیشر" را به صرف شام دعوت کرد."لاوسون" یکی از کسانی بود که به جمع کردن مجموعه های شطرنجی علاقه داشت و ارادت خاصی به "پاول مورفی" اولین قهرمان آمریکایی شطرنج جهان داشت،" لاوسون" شباهتهای زیادی را بین "فیشر" و "مورفی" در هوش و ذکاوت بر می شمرد، هر چند که "فیشر" در اثبات اینکه بهترین شطرنجباز آمریکایی تاریخ شطرنج خواهد شد، راه درازی در پیش داشت."لاوسون" یک فرصت طلب تمام عیار بود و هدف او از این دعوت "فیشر" و مادرش برای صرف شام ،گرفتن یکی از برگه ثبتهای بازیهای "فیشر"، برای تکمیل مجموعه شطرنجی اش بود و با هوشیاری برگه ثبت حرکات بازی "بیرن-فیشر" را طلب کرد، چرا که این بازی یکی از خاطره انگیزترین بازیهای تاریخ ۱۵۰۰ ساله شطرنج به شمار می آمد. "لاوسون" آنها را به رستوران "لوچوس" که یک رستوران آلمانی و در خیابانی قرار داشت که خانه "فیشر" که به مدت هفت سال در آن زندگی می کردند ،نزدیک به آنجا بود، اما آن زمان از نیمه شب گذشته بود و آشپزخانه رستوران بسته بود.اما یک تریا ساندویچ شبانه روزی در خیابان ششم باز بود که "والفورد کافه تریا" نام داشت و عمدتاً مکانی بود که بسیاری از نویسندگان،هنرمندان و کارگران مشتری ثابت آن بودند.اینجا مکانی بود که داستان این برگه ثبت تاریخی رقم خورد.به طور طبیعی در مسابقات مهم برگه ثبت اصلی متعلق به برگزارکنندگان مسابقه است و کپی کاربن آن،به بازیکنان تعلق می گیرد.آن شب "فیشر" کپی برگه ثبت بازی تا خورده ای را از جیبش در آورد و پس از مرتب کردن آن با به اطرافیان نشان داد.اما چه اتفاقی برای برگه ثبت حرکات اصلی بازی افتاد؟ اصل برگ ثبت بازی قرن در سال ۱۹۵۶ به دستخط بابی فیشر "کوخ" که احساس کرده بود"فیشر" یک قهرمان بالفطره است.تمامی برگه ثبت حرکاتش را نزد خود نگاه می داشت."لاوسون" هر جور که بود برگه ثبت اصلی را حتی با پرداخت مبلغی از "کوخ" گرفت.در این برگه ثبت با مداد قرمز و با خطی درشت نتیجه بازی توسط "کوخ" ثبت شده است.پس از مرگ "لاوسون" این برگه ثبت را یک مجموعه دار دیگر خریداری نمود و پس از چندین بار دست به دست شدن، امروزه این برگه ثبت نزد یکی از مجموعه دارن است و ارزش تقریبی آن را در مزایده در حدود ۱۰۰،۰۰۰دلار تخمین زده اند. حق الزحمه "بابی فیشر" از سازمان شطرنج آمریکا در خلق این شاهکار تنها ۵۰ دلار بود. Byrne,Donald - Fischer,Robert James [D97] Rosenwald New York, 1956 [Replay link at the end of the game] 1.Nf3 Nf6 2.c4 g6 3.Nc3 Bg7 4.d4 0-0 5.Bf4. بیرن از هندی شاه با انجام حرکت ( 5.e4) اجتناب می کند شاید او به خوبی می داند که فیشر یکی از بهترین هندی شاه بازان کشور است. 5...d5 6.Qb3 dxc4 7.Qxc4 c6 8.e4 Nbd7 9.Rd1 Nb6 10.Qc5 Bg4 11.Bg5?! 11...Na4!! روبن فاین به این حرکت سه علامت تحسین می دهد(در کتاب "برترین بازیهای شطرنج) و آن را "پاسخ درخشان" نام می نهد.فلور و بوتوینیک در مجله 64 این حرکت را یک حرکت شوک انگیز و گیج کننده نامگذاری کرده اند."فرد رینفرد" آنرا یکی از سحرانگیز ترین حرکاتی که در صفحه شطرنج انجام شده،خطاب می کند و به تازگی استاد بزرگ "جان روسون" از این حرکت به عنوان "تنها حرکت قدرتمند همه ادوار" نام برده است. 12.Qa3. حرکتی جبری،شاید تنها حرکت قابل بازی در این وضعیت.قربانی اسب را نمی توان پذیرفت زیرا: 12.Nxa4 Nxe4 13.Qc1 (13.Qxe7 Qa5+ 14.b4 Qxa4 15.Qxe4 Rfe8 16.Be7 Bxf3 17.gxf3 Bf8) و سیاه برنده می شود 13...Qa5+ 14.Nc3 Bxf3 15.gxf3 Nxg5 وسیاه به روشنی بهتر است(شیپوف). 12...Nxc3. یک استاد بزرگ مفسر اینجا می گوید که:سیاه به سادگی وضعیتی بازنده دارد 13.bxc3 Nxe4! فاین و رینفلد به این حرکت ۲ علامت تحسین می دهند.
bazisazan Dec 4, 2019
با سلام خدمت تمامی دوستان معمولاً وزیر از رخ می‌برد. دیاگرام زیر یکی از پوزیشن‌های نمونه‌ای آخر بازی است. نوبت حرکت سیاه است سفید در همه حال برنده است: 1…Kh3 2.Qf2 1…Rg1 2.Qh4# 1…Rg5 2.Qh4+ 1…Rg6 2.Qe5+ Kg1 3.Qc5+ kh1 4.Qh5+ 1…Rg7 2.Qe5+ 1…Rg8 2.Qe5+ Kh1 3.Qa1+ Kh2 4.Qa2+ 1…Rc2 2.Qe5+ kh1 3.Kg1 Qg7+ 4.Kh1 Qh7+ 1…Rb2 2.Qe5+ 1…Ra2 2.Qe5+ Kg1 3.Qg5+ Kh2 4.Qh6+ Kg1 5.Qg6+ Kh2 6.Qh7+ Kg1 7.Qb1+ پس با هر حرکتی پس از تعدادی کیش، رخ از دست می‌رود. حال اگر نوبت با سفید باشد چطور باید بازی کند؟ با ما همراه باشید Iranian Chess School
behnam_a99 Sep 16, 2016
با سلام، در قسمت‌های گذشته، به اصل اول از اصول حاکم بر فیل‌های ناهمرنگ در وسط بازی پرداخته شد. نظرات شما ما را در ادامه این حرکت راهنمایی خواهد کرد. لطفاً نظرات خود را از ما دریغ نفرمایید. 2. حمله استراتژی اصلی ما در یک پوزیشن فیل‌های نا همرنگ، حمله به شاه حریف است که اگر موقعیت خوبی نداشته باشد، گرفتن ماتریال مفهوم خود را از دست می‌دهد. از هر فرصتی برای اقدام به حمله باید استفاده کرد. در مثال‌های پیشین، سرنوشت بازی با یک حمله‌ی سرراست مشخص گردید. حال شما را به آنالیز مثال زیر دعوت می‌کنم: سفید یک پیاده جلوتر است و به نظر تهدید آنی‌ای وجود ندارد؛ اسب f4 خطرناک است، اما سوارهای دیگر در موقعیتی نیستند که بتوانند کمک رسان او باشند؛ وزیر قادر به رفتن به g6 نیست وپیاده e4 نیز راه فیل را بسته است. آیا براستی سیاه فرجامی ناخوشایند دارد؟ در هر پوزیشن با فیلهای ناهمرنگ، باید به سرشت حمله‌ای پوزیشن اعتقاد داشت!
behnam_a99 Sep 16, 2016